در این کودتا خامنهای نظاره گر خواهد بود، چون نمیتواند منتخب خود، یعنی "احمدی نژاد ناقص الخلقه " و شرکا را کنار بزند، او را متقاعد کردهاند (یا بهتر است که بگویم مجبور شده است) که خود را به "کوچه علی چپ بزند" تا دولت جمهوری اسلامی فرو نریزد، تا اصلاح طلبان عملا جمهوری اسلامی را از پرتگاه و سقوط نجات بدهند. در این سناریو کودتا، بخشی از روحانیون هم شرکت دارند و در ضمن ، روباه مکّار، رفسنجانی هم به وضوح گفت است: دروغ است که مردم اعتمادشان را به حکومت از دست داده اند. مسلما در تاریخ روحانیت که بنگریم هیچ وقت "روحانیت" استقلالی از خود بروز نداده و همیشه مثل "زیگیل"به بدنهٔ "قدرت" چسبیده.
بنابر این جنگ درون نظام برای تصاحب قدرت، به مراحل "انشعاب از درون نظام قدرت" رسیده و در این مرحله آنها (کودتاچیان اصلاح طلب) از مردم میخواهند که فقط با نظارت و با سکوت در تظاهرات شرکت بکنند تا با پشتوانه مردمی، این کودتا به نتیجه برسد. خامنهای هم خوب میداند که بازی در این شطرنج قدرت، آسان نیست، چون فضای بازی "مرّبع" (منطقی) نیست بلکه "دایره ایست" (تمرکز قدرت)و این بار شاه نمیتواند به وزیر و سرلشکرهایش اعتماد بکنند، و ریسک بسیار است و سرهایی به ناچار زیر "گیوتین" قدرت خواهند افتاد. ریسک خامنهای بسیار است ولی راهی برای این شاه نمانده است بجز انتخاب در چگونه مردن. بیچاره خامنهای که نمیداند که اولین نفر سر خود اوست و بیچاره اصلاح طلبان که نمیدانند با رفتن ، شاهشان "خامنهای" همگی آنها هم خواهند رفت. قدرت استبداد مثل، سرطانی فراگیر "کشنده" شده است و بزودی شاهد به زمین خوردن این "جسد مرده" خواهیم بود. پس هشدار به آن قسمت از اصلاح طلبان خوش باور: دست به خودکشی نزنید و از بدنه این رژیم بیرون بیایید اگر وقتی برای شما ماندهمسعود اسماعیل لؤ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر