۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

دست خط آیت‌الله منتظری: خاتمی، مقامی بی‌ خاصیت و ثنا گو


نامه‌های من و آقای آیت الله منتظری در رابطه با آقای خاتمی

دوستان، بعد از همکاری ما با آیت الله منتظری برای چاپ کتاب خاطراتشان که برای اولین بار در خارج کشور انتشار یافت، و بعد از ارتباطات متعدد با ایشان، همانطور که مشاهده می‌کنید، من در این نامه از ایشان (آیت الله منتظری) می‌خواستم که به آقای خاتمی برای دور دوم انتخابات پیامی بفرستند، و از ایشان بخواهند که خود را کاندید نکنند، چون در ۴ سال اول ایشان نشان دادند که حتّی اگر بخواهند نمیتوانند کاری انجام بدهند، و به ایشان پیامی دادیم (آقای خاتمی) که خود را کنار بکشید و به این رژیم استبداد، بیشتر از این مشروعیت ندهید، ولی‌ ایشان که گویا در ظاهر رژیم را تهدید کرده بودند که دیگر کاندید نمی‌‌شوند، خود را کاندید کردند و به ریاست جمهوری خود ادامه دادند، و حتّی آقای آیت الله منتظری هم در این رابطه حق را به ما دادند و صریحاً ایشان را یکمقام بی‌ خاصیت و ثنا گو خطاب کردند، حال ایشان بعد از این همه ظلم و خشونت، هنوز دست از وسط بازی بر نداشته و به خون شهیدان بی‌ احترامی میکنند، و دقیقا مخالف شعار مردم که میگفتند رای خود را پس میگیرم، از انتخابات صحبت میکنند. حال خود قضاوت بکنید، دو روئی و وسط بازی تا چه حد. خدا میداند که زبان من زبان بی‌ ادبی‌ و توهین نیست، ولی‌ ایشان با کردار و رفتار خود، خود را بی‌ خاصیت کرده اند و به این کار ادامه میدهند
نامه های آیت الله منتظری یادش گرامی باد

اصل نامه ها

جواب نامهٔ اول
بسمه تعالی
پس از سلام و تحیت، اولا : این جانب با ایشان ارتباط ندارم و از پیام دادن به ایشان معذورم. بعلاوه اگر ایشان با آن استقبال مردمی که در آغاز نسبت به ایشان انجام شد و با این موقعیت فعلی که تبدیل به یک مقام بی خاصیت ثناگو شده اند، وظیفه فعلی خویش را تشخیص ندهند، پیام من قطعا اثری نخواهد داشت.
و ثانیا : حقیقت اینست که با قانون اساسی فعلی ایران که همه اهرمهای قدرت در اختیار رهبر قرارداده شده بدون این که پاسخگو باشد و مسئولیتها بر عهده رئیس جمهور قرارداده شده بدون این که اهرمهای قدرت را در اختیار داشته باشد، اگر، از باب فرض، امام زمان هم رئیس جمهور شود، قدرت هیچ کاری را
ندارد. این امر تضاد واضحی است در قانون اساسی که باید اصلاح گردد.
و ثالثا : برحسب اصل اولی، هیچ کس بر دیگری ولایت ندارد. فقط خدا که خالق ما و مالک تار و پود ما است حق حاکمیت بر ما دارد و خداوند حق حاکمیت را به خود انسانها واگذار نموده که برای اداره امور سیاسی و اجتماعی کشور، کسانی را که صلاحیت دارند، با رعایت شرائط و موازین عقلی و شرعی، انتخاب نمایند و او در برابر ملت و نمایندگان آنان مسئول است و باید پاسخگو باشد.
و تفصیل در نامه مختصر نمی گنجد. انشاء الله سالم و موفق باشید. 14/1/1380 مهر و امضاء
●توضیح ها:
1 – خط کشی زیر جمله ها محض جلب توجه خوانندگان به نکات اصلی جواب آیت الله منتظری به آقای مسعود اسماعیلو است.
2 - بنا بر این دستخط، آیت الله منتظری، در 14 فروردین 1380، تصریح می کند که «بر حسب اصل اولی، هیچ کس بر دیگری ولایت ندارد.» پس بنا بر آن اصل، هرکس بر خود ولایت دارد. اما برخورداری از این ولایت، نیازمند استقلال انسان در گرفتن تصمیم و آزادی او در انتخاب نوع تصمیم است. آیت الله منتظری در پاسخ به آقای محمد جعفری، این اصل را نیز تصدیق کرده است. نتیجه این دو تصدیق این می شود که اولا حق تصمیم و آزادی گزینش نوع تصمیم قابل سلب و نیز انتقال نیستند. و ثانیا ، بنا بر اصل دومی، ولایت با جمهور مردم است ( هم بدین خاطر که نزدیک ترین به اصل اولی است و هم بدین جهت که تصدیق اصل استقلال انسان در گرفتن تصمیم و آزادی او در گزینش نوع آنست ) و منتخب اعضای یک جامعه نمی تواند جانشین انتخاب کنندگان در گرفتن تصمیم شود. او تنها می تواند مجری تصمیم انتخاب کنندگان بگردد. و رابعا هر قانونی که آزادی انتخاب کنندگان را در انتخاب نوع تصمیم محدود کند، ناقض حق ولایت هرکس بر خویشتن
است. در نتیجه، تصدیق این حق و واقعیت، انکار ولایت فقیه می شود. و می دانیم که مرحوم منتظری ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک دانسته است.
3 – نظر منتظری در باب قانون اساسی، اظهار واقعیت است و براستی، بنا بر این قانون اساسی، رئیس جمهوری کاره ای نیست. بنظر او، قانون اساسی در جهت تفویض اختیارات به مقام مسئول و منتخب مردم می باید اصلاح شود.
4 – با وجود این، آقای خاتمی می توانست «مقامی بی خاصیت و ثناگو» نشود و دست کم نسبت به تجاوزها به حقوق مردم و حتی نمایندگان مجلس ششم سکوت نگزیند و تن به انجام آن انتخابات مفتضح که نتیجه اش مجلس مافیاها و به ریاست جمهوری رسیدن آقای احمدی نژاد شد، ندهد. و...

جواب نامهٔ اول

بسمه تعالی
پس از سلام، پیام جنابعالی پاسخ داده شد. در این موضوع بنظر می رسد حق با جنابعالی است. ولی من از پیام دادن به ایشان معذورم. اولا ارتباط ندارم و ثانیا «لا رأی لمن لایطاع»
انشاء الله موفق باشید . 16/1/1380 مهر و امضاء

●توضیح ها:
1 – آقای منتظری موافق نامزد شدن آقای خاتمی برای دور دوم، نبوده و حق را به آقای اسماعیلو داده و شرکت نکردن آقای خاتمی را در انتخابات، موجب خشک شدن ریشه استبداد دانسته است.
2 - باز با نظر آقای اسماعیلو موافق بوده است که آقای خاتمی مردم را باید انتخاب کند و نه قدرت را
اینک، در هشتمین ماه جنبش مردم ایران، یکبار دیگر، آقای خاتمی در برابر انتخاب میان مردم و قدرت قرار گرفته است. او می تواند، دست کم، از اظهار نظرهای «رهبر پسند» خودداری کند
کپی اصل نامه‌‌ها در سایت "انقلاب اسلامی" و سایت "خودنویس"، و "فیسبوک" من درج شده است


۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

آقای خاتمی: بقول یکی از دوستان, نذاشتید کفن شهدای آزادی خشک بشه!

آقای خاتمی وسط بازی بس است، دائم رنگ عوض کردن بس است، ! وسط بازی بس است، با مردم ایران بازی نکنید، و اگر شجاعت ندارید سکوت کنید و بکشید کنار، حقی که آیت الله منتظری خوب شما را شناخته بود که میگفت : شخصیت بی خاصیت و ثنا گو - بزودی نامه آیت الله منتظری را پخش خواهم کرد

زندگی‌ را اعدام نکنید -کلیپ ۶۰ ثانیه

زندگی‌ را اعدام نکنید - موزیک: حسین علیزاده کلیپ ۶۰ ثانیه

۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

آقای موسوی، حالا برای حبیب و حبیب‌ها چه می‌کنید!؟ سکوت!؟

آقای موسوی، یادمان نمی‌رود که به زندانیان سیاسی در اعتصاب، گفتید، که بشکنند، تا قدرت برنده بشود، حالا برای حبیب و حبیب‌ها چه می‌کنید!؟ آیا صدایتان را بلند خواهید کرد و یا باز عقب نشینی!؟ وقتی‌ می‌خواهید صدایتان را برای شکستن اعتصاب، بلند کنید میتوانید ولی‌ در رابطه با حبیب ما صدای از شما نمیشنویم!؟ ، میدانیم که مخالف هستید، ولی‌ کافی‌ نیست، جرات بکنید خامنه‌ای را به محاکمه بکشید. حبیب را خامنه‌ای به دار میاویزد، میدانید!؟، اوج اخلاق بشوید، و خامنه یی و این رژیم را آدم کش خطاب بکنید

حبیب الله لطیفی را اعدام نکنید

حبیب الله لطیفی را اعدام نکنید

۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

تولد مسیح به تمام انسانها، مخصوصا همهٔ مسیحیان مبارک باد


تولد مسیح به تمام انسانها، مخصوصا همهٔ مسیحیان مبارک باد

زمان اجرای اعدام زندانی سیاسی حبیب الله لطیفی اعلام شد

حبیب الله لطیفی را اعدام نکنید
صفحهٔ سیاه وطنم ایران

زندگی‌ را اعدام نکنید

حبیب‏الله لطیفی در تاریخ یکم آبان ماه ۱۳۸۶ بازداشت شد. وی ۴ ماه در زندان انفرادی تحت شکنجه‌ی شدید بازجویان اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. لطیفی در تاریخ ۱۰ تیرماه ۱۳۸۷ طی دادگاهی چند دقیقه ای و بدون حضور خانواده، در شعبه ی اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج از سوی قاضی حسن بابایی به جرم اقدام علیه امنیت ملی و نظام با استناد به آیه ۳۳ سوره مائده (قرآن کریم) و استناد به مسائل یکم، سوم و پنجم از فصل ششم (حد محارب) جلد چهارم کتاب تحریر الوسیله امام خمینی و مواد ۱۸۳، ۱۸۶، ۱۹۰، ۱۹۱ قانون مجازات اسلامی، محارب اعلام شده و به اعدام محکوم شد


۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

رفسنجانی:من یک سکولار هستم چرا باورتون نمی‌شه - کاریکاتور

رفسنجانی در بابِ نگرانی از آینده، گفته "با این شیوه غیرمدبرانه و ضد کارشناسی که کشور اداره می شود، نتیجه ای جز سقوط در طالع آن متصور نیست. مسئولان نظام به نام دین آنقدر بد عمل کرده اند که اگر گفته شود در آینده شاهد "نظام سکولار" خواهیم بود، دور از انتظار نخواهد بود

۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

آری انقلاب می‌کنم

آری انقلاب می‌کنم

آری رقص آزادی سر میدهم؛

آری فریاد آزادی را به دنیا میرسانم؛

آری به استقلال، سرزمین کهنم ایران، خواهم رسید؛

آری به انسانها عشق میورزم؛

آری طبیعت را نمیازارم و به آن عشق میورزم؛

آری حیوانات را نمیازارم و به آنها عشق میورزم؛

آری برای آرمانهای انسانی‌، ایرانی‌ می‌مانم؛

آری لغو حکم اعدام را برای ایران و بشریت می‌خواهم؛

آری زندان‌ها را ویران خواهم کرد؛

آری دوست خواهم داشت؛

آری دوست خواهم ماند؛

آری سر تعظیم در برابر کارگران فرود می‌آورم؛

آری گرسنگی را نمیپذیرم؛

آری آشتی‌ ملی‌ را دوست دارم؛

آری عدالت اجتماعی می‌خواهم؛

آری خشونت را نمیپذیرم؛

آری این رژیم را نمیخواهم؛

آری انقلاب می‌کنم.

۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

وقتی‌ میرحسین موسوی معلم اخلاق میشود!

وقتی‌ میرحسین موسوی معلم اخلاق میشود!



وقتی‌ میرحسین موسوی معلم اخلاق میشود!
اخیرا آقای موسوی در پیامی نه خصوصی، بلکه عمومی خطاب به زندانیان سیاسی گفتند: پیام ایستادگی شما را نسیم سبز رساند، اعتصاب تان را بشکنید.
آقای موسوی حتما شما مثل تمام ایرانیان وطن دوست و ایرانی‌ دوست و انسان دوست، نگران وضعیت برخی‌ از زندانیان سیاسی هستید که در اعتصاب غذا هستند، میتوانم این را بپذیرم که در مقام یک ایرانی‌ نگران، این در خواست قلبی را از زندانیان در حال اعتصاب و در بند بکنید، اما نمیتوانم بفهمم که با این درس "اخلاقتان" چطور به خود اجازه می‌دهید برای یک زندانی در بند و مبارزهٔ آزادی خواه، حدی تعین کنید!! و چون بقول شما "پیام ایستادگی را نسیم سبز" برای شما و دیگران آورده، این اعتصاب‌های را بسنده فرض بکنید!! و از این پیام خود استفادهٔ سیاسی بکنید، آن هم در حدً افکار عمومی !آیا این درس اخلاق را در مکتب خمینی یاد گرفتیه! آیا تکلیف مبارزی که می‌خواهد از جان مایه بگذارد و شاید تا شهادت پیش برود چه می‌باشد!؟ آیا شما فکر می‌کنید که این مبارزین جان بر کفّ شوخی میکنند!!آیا شما فکر می‌کنید این اعتصابات از قبل برنامه ریزی شده است، تا اینکه نسیم سبز به شما خبر استقامت بدهد و شما رهبر "اخلاقی‌" ملت به خاطر عشق به آنها از آنها بخواهید که از اعتصاب دست بکشند!! شاید میبایست یک مسٔله را خوب بخاطر بسپارید، که جنبش آزادی خواهان در ایران خودش "اخلاق" را رهبری می‌کند، و اگر این جنببش نبود از شما هم خبری نبود. اگر راست میگوید از معلم شرف خود آقای "خمینی" دست بکشید و با یک "اعتصاب غذا" خود به جمع مبارزین به حق بپیوندید! آیا بهتر نبود که از مردم و ایرانیان مبارز بخواهید که به این اعتصاب غذا بپیوندند!؟

اندر قمارخانه گر آمدی ببازی....کارت شود حقیقت هرچند تو مجازی

مسعود اسماعیل لؤ


۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه

انتخابات، گذشته یی که هنوز حلقوم آینده را میفشرد - ۱۱ کاریکاتور

ده دلیلی‌ که منو وامیداشت به جنبش تحریم انتخابات بپیوندم
در این رژیم توتالیتر انتخابات و اصلاحات معنی‌ ندارد

در این رژیم توتالیتر انتخابات و اصلاحات معنی‌ ندارد

۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

دومین عاشوری ایرانی‌ را ثبت می‌کنیم


دومین عاشوری ایرانی‌

ای رژیم یزیدیان، ما فردا عاشورای ایرانی‌ را برای دومین بار ثبت می‌کنیم

ما به شما نشان میدهیم، که جوانان وطن، حسین و مردانگیش، زینب و زنانگیش، را خوب بخاطر دارند، و حسین وار و زینب وار در کربلائ تهران مقابل شما یزیدیان فریاد آزادی را میغرند، افتخار بر حسینی‌ها و خفت بر شما یزیدیان باد



کاریکاتور و پوستر - مد کراوات اسلامی و مد در جمهوری اسلامی

مخترع کراوات اسلامی: نکنه با همین کراوات دارمون بزنن

مد رژیم خشونت


۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

ویکی لیکس : دختران جوان ایرانی با یک صیغه موقت برای خوشگذرانی شیوخ عرب


دختران جوان ایرانی با یک صیغه موقت برای خوشگذرانی شیوخ عرب

برای باز خوانی انگلیسی به این سایت (ویکی لیکس) مراجعه بکنید

(S) The public reason for xxxxx trip to Tehran
was for a medical check-up. He privately told xxxxx that his trip was more for pleasure
than medical treatment and included one or more short-term
&marriages8 (i.e. with state-sanctioned prostitutes) and
other entertainment. xxxxx shared that other (unnamed)
tribal leaders had enjoyed similar privileges while guests of
the Iranian regime recently

۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

فیلمی تقدیم به منصور اسانلو، و کارگران ایرانی‌

تقدیم به منصور اسانلو، و کارگران ایرانی‌

فیلم:طلوع خواهی‌ کرد

همین فیلم در یوتوب - لینک زیر را کلیک کنید

بحث آزاد - ميزگرد نمايندگان ۹ سازمان سياسی اپوزيسيون در پالتاک، ۱۲ دسامبر

حقوق بشر و جايگاه آن در نگاه و مبارزه سياسی اپوزيسيون

ميزگرد پالتاکی نمايندگان:
اتحاد جمهوريخواهان ايران - فرزانه عظيمی
حزب دمکرات کردستان ايران - عبداله حجاب
حزب دمکراتيک مردم ايران - محسن حيدريان
حزب کومه‌له کردستان ايران - محمد مصری
جبهه ملی ايران ـ اروپا - کمال ارس
سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران - پرويز نويدی
سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) - بهروز خليق
کميته هماهنگی شورای موقت سوسياليست‏های چپ ايران - محمود راسخ
شورای همآهنگی جنبش جمهوريخواهان دمکرات و لائيک ايران - شيدان وثيق

روز يکشنبه ۱۲ دسامبر ۲۰۱۰ (۲۱ آذر ۱۳۸۹) ساعت ۱۸ تا ۲۳ به وقت اروپای مرکزی

اتاق پالتاکی: همآهنگی


آدرس اتاق:
Paltalk Rooms – Chat Rooms – Middle East – Iran-hamahangi


۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

پوستر‌های بحث آزاد - بحث آزاد شیرین است مثل عسل



در یک بحث آزاد با ساختار و مکانیزم حقیقی، همگی پیروزند




من به عنوان یک ایرانی‌، از تمام سیاسیون داخل و مخصوصا خارج کشور می‌خواهم که به "بحث آزاد" روی بیاورند، و از آنها تقاضا دارم که با بحث‌های آزاد "دیوار ابهام" را فرو بریزند. آشتی ملی‌ واقعی، وقتی‌ میسر میشود، که شخصیت‌ها و گروه‌های مختلف به بحث آزاد تن بدهند.
 از تمام هموطنانم می‌خواهم که به این مسئله اهمیت کافی‌ بدهند، تا این ''راه کار'' هرچه زودتر بتواند  جایگزینِ "فرقه گراییِ سیاسی"بگرددد. هر ایرانی دلسوز در هر کجا که هست و با هر وسیله ارتباطاتی که می تواند، بحث آزاد را ''راه کار'' خویش بسازد. مسلما حق نزدِ یک فرد نیست، حق نزدِ همگان است

فرق مناظره سیاسی  با بحث آزاد در این است که در ''بحث آزاد'' پیروزی ازانِ همگی ست، برای یافتن حقیقت و شرکت کننده گان در راه یافتن حقیقت به یکدگر یاری رسانی میکنند، در صورتی که در یک مناظره رقابت  و کنار زدن رقیب حرف اول را میزند.

۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

یک پیشنهاد به بالاترین، کامنتهارا شماره گذاری کنید



کامنتهارا شماره گذاری کنید



یک پیشنهاد به بالاترین، کامنتهارا شماره گذاری کنید، تا وقتی‌ دوباره میخواهیم بریم سر اون کامنتها، دیونه نشیم، برای پیدا کردن آنها. این کار میتواند به بحث آزادی که در بالاترین پیش میاید کمک زیادی بکنه، اینجوری میتونیم به شمارهٔ کامنت رفرانس بزنیم و حرف خود را بهتر برای دیگران جا بندازیم. همین. و با تشکر از شما دوستان

۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

اعدام - صفحه سیاه وطنم ایران - گرافیک


صفحه سیاه وطنم ایران

تا وقتی‌ که یک ایرانی‌! صندلی را از زیر پای ، حتی یک قاتل, میکشد و او را به دار میاویزد، و تا وقتی‌ که در وطنم، ایران، حکم اعدام لغو نمی‌شود، و تا وقتی‌ در وطنم، به کودکان، سالمندان، حیوانات، طبیعت، تجاوز میشود، ساکت نمینشینم، ایران، مولوی، حافظ میبایست سرمشق "عشق" و مهربانی و بخشندگی بشود. این را بدانیم که این رژیم فساد بزودی از ایران خواهد رفت، آن هم به دست، مردم غیور و شجاع ایران، ولی‌ ایران پر از خشونت است، و حتی در ایران آزاد هم، در اپوزیسیون می‌مانم، تا با خشونت مبارزه بکنم. زنده باد ایران عشق و محبت

۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

اعدام - این ایران من نیست - This is not my Iran


این ایران من نیست
تا وقتی‌ که یک ایرانی‌! صندلی را از زیر پای ، حتی یک قاتل, میکشد و او را به دار میاویزد، و تا وقتی‌ که در وطنم، ایران، حکم اعدام لغو نمی‌شود، و تا وقتی‌ در وطنم، به کودکان، سالمندان، حیوانات، طبیعت، تجاوز میشود، ساکت نمینشینم، ایران، مولوی، حافظ میبایست سرمشق "عشق" و مهربانی و بخشندگی بشود. این را بدانیم که این رژیم فساد بزودی از ایران خواهد رفت، آن هم به دست، مردم غیور و شجاع ایران، ولی‌ ایران پر از خشونت است، و حتی در ایران آزاد هم، در اپوزیسیون می‌مانم، تا با خشونت مبارزه بکنم. زنده باد ایران عشق و محبت


۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

مصدق نظاره گر شانزده آذر ماست




محمد مصدق: اگر زندگی‌ توام با استقلال و آزادی نباشد، به قدر پشیزی ارزش نخواهد داشت.

چگونه ممکن است خون ایرانی در عروق کسی جاری باشد و مداخله اجنبی در امور کشور را تحمل کند هرکس که به بقاء نیروی اجنبی در خاک کشور علاقه داشته باشد و همچنین هر کس که همسایگان را تحریک کند مهدورالدم است. -------------------- اگر از طریق آزادی و دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم از طریق اختناق و زور و قلدری برای مردم ناراضی نمی توانیم کاری انجام دهیم"(نطق های دکتر مصدق در تدارک مقدمات ملی شدن صنعت نفت در دورۀ شانزدهم مجلس شورای ملی،ج1/انتشارات مصدق/ ج1/ص52 . ---------------------- من وقتی پای مصالح مملکت به میان بیاید به خدا قسم از هیچ کس ملاحظه نمی کنم." (سیاست موازنۀ منفی در مجلس چهاردهم ج 2/ حسین کی استوان / ص148.

۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

اصطلاح "ملی‌ مذهبی‌" پر از ابهام و غیر دمکرات .




اصطلاح «ملّی‌ مذهبی‌» و ابهامات مشتق از آن
این نوشته، سعی‌ بر آن دارد که اصطلاح یا تلفیقِ دو واژهِ «ملّی‌ مذهبی‌» را فقط به اندازهٔ «طرح یک سئوال و یک مسئلهِ اجتماعی» بیان کرده و آن را مورد بررسی‌ قرار بدهد.
 انگیزه این نگاشته، ریشه در « ابهاماتی ریشه ایی» دارد که، تلفیقِ این دو واژهِ در غالب و شکل و فرمِ این «جعبه اسرار آمیز (ملّی‌ مذهبی‌)» ایجاد کرده، تا جای که  در حالِ حاضر و هم‌اکنون شخصیت های متعددی که در حال حاضر در قید حیات نیستند، با  نگاه ها و عمل‌کرد‌هایی متفاوت، گویا همچنان و ناخواسته و بدون ارادهِ خود، همچنان نقشی کلیدی در پیدایش و ادامهِ آن ایفا کرده و همچنان ایفا می کنند! (مصدق، بازرگان، شریعتی‌ و...)، در دوره و زمان‌های متفاوت..، تا جایی که حتی در جالِ حاضر و هم‌اکنون هستند اشخاص و گروه هایی که همچنان زیر چترِ این «تلفیقِ دو واژه اییِ پر از ابهام» و «بی‌‌در و پیکر» از آن هویت می‌گیرند!، بدون توضیحات بسنده از هویتِ فکری، (فلسفی وجودی و سیاسی) در مرامنامه یا باورنامه‌های واقعیِ خویش.
(مخصوصا بعد از انقلاب هزار سیصد پنجاه هفت)،هنوز مشخص نیست که اینگونه اشخاص و گروه های سیاسی، حقیقتا چه کسانی هستند و مخرجِ مشترکشان در این تلفیقِ سردرگمِ '' ملّی مذهبی'' چه بوده و چیست؟).

همانطور که به سادگی‌ مشاهده می‌شود، این تلفیق‌ِ بسیار ابهام‌ برانکیز «ملی‌ مذهبی‌» از دو واژه  «ملّی‌» و «مذهبی‌» تشکیل گردیده، که هر کدام جداگانه، معنای "مستقل" خود را دارا می‌باشند، اما وقتی‌ این دو واژه در کنار هم قرار می‌گیرند، به غیر از ترکیب جدیدِ ناپایدار در «فرم، یعنی قالبی‌تلفظی و خوانشی»، متعاقبا ترکیبِ بسیار ابهام برانگیزِ «محتواییِ هویتی خویش»، را هم عریان کرده و رقم می‌زنند.
کامل واضح و طبیعی‌ست که هر شخصی‌ یا گروهی، در فضای اجتماعی، سیاسیِ جامعه‌ایی که به آن تعلق دارد، برای معرفی خود، «اسم»، یا «واژه» یا «اصطلاحی تلفیقی» را برمی‌گزیند که بیشتر نشانگر و  هماهنگ با هویت‌‌ خویش باشد، چه در «فرم» و چه در «محتوا».
اصولا در ذهنِ یک مدعی سیاسی، استفاده از «فرم» برای معرفی یک چهارچوب «محتوایی»، می تواند ابزار مستقیم و حائز اهمتی باشد، برای شناسایی و مرز بندیِ آگاهانهِ سریع و مستقیمِ «اعتقاداتی، مذهبی‌ و سیاسی و...» در ذهن مخاطب، اما این «فرم» اگر میخواهد کارآمدی روشن و بدونِ ابهام را در جامعه رقم بزند، قاعدتا و حداقل می‌بایست «قابلیتِ تعریفی و هویتی» خود را هر چه بیشتر سهل‌تر و آسان‌تر بگرداند بدون ایجاد ابهام در فرم و محتوا.

قابل تذکر است که در این مورد بخصوص، این گروهای وابسته و ملقب به «ملّی‌ مذهبی‌» فقط به یک «تلفیق سمبلیک نمادینی» من‌درآوردی اکتفا نکرده، بلکه به اصطلاح در تلاش معرفی‌ «هویتِ سیاسیِ خویش» هم می‌باشند.
مسلما هر چقدر این "اصطلاح" و یا "واژه‌ها" روشنتر، و عمل کرد این گروه در «فرم و محتوی» آن هماهنگ تر باشند، درک جامعه از این گروه یا افراد آسانتر، مخصوصاً در مرحلهٔ «کنش و واکنش‌های» اجتماعیِ پیچیده‌ایی مثلِ جامعهِ بسیار پیچیدهِ ایران ( عواملی جانبی و یا خارجی‌).
در این صورت، بررسی‌ و مطالعه این «فرآیند» (پروسهِ از تئوری تا عمل)، قابل دسترسی تر و از طرف دیگر، تجزیه و تحلیل آن برای خود جامعه آسان تر می گردد برای نقد ها و چالش های پایه ایی. 
قابلیت لمس جامعه با چنین «جریانهای سیاسی»  هر چه قدر هم پیچیده ،حتی در شرایط سخت و ضروری و حساس، اما بخاطر «شفافیت» از قبل تعریف شده «هویت» این گروه، از به وجود آمدن کج فهمی ها و ابهام‌های هویتی جلو گیری می‌کند، و دارندگان این مرام‌ها بخاطر همین «شفافیت در معرفی‌» ، روز به روز بر اعتبار خود می فزایند.
در این صورت «گروه» یا «شخص»، یا «جمع»، در مرحلهٔ اجرایئ، با عمل کرد خود به آرمانهایی که در «بینش» و اعتقادات» و «روش» خود دارد، هر روز قابلیت و شفافیت خود را روشن تر به جامعه معرفی‌ و عرضه می‌کند و به دنبال فضایی میگردد که در آن به حفظ قابلیت جذب و اعتماد سازی و رشد خود بی‌فزاید و ، باعث قویترکردن نیروی «انسانی‌» خود گردد و «آلترناتیو» و در نهایت «امید» خود را به جامعه‌ خود ارائه داده و منتقل کند، و در این مرحله جامعه انتخاب خود را خواهد کرد.
مسلما  در هر «فرایندِ سیستماتیک»، نتیجهِ حرکتِ «از کیفیت به کمیت»، حائز اهمیت هر نیروی فعال سیاسی اجتماعی می‌باشد، و اگر غیر از این باشد آنهائی که با «ابهام» و «تردید» سوار این «قطار انتزاعی و مجازی» شده‌اند، دیر یا زود از این «قطار»، پیاده خواهند شد و در مرحله‌ای «کلیدیٍ اجرايی» این گروه را تنها می‌گذارند.

مطالبی که بطور خلاصه آورده شده و بر حسبِ «مینیموم‌های پایه‌ایی یا منیمالیسم (۱)»  تعریف شده، «شرط و شروط اولیه‌ایی» برای ابراز وجود هر گروه خواهد بود، و حال اگر تا به اینجا با هم تفاهم داریم، در مرحله بعدی می‌خواهیم تمامی این سخنان و کاربرد آن، در رابطه با «گروه ها» و یا جمع «ملّی‌ مذهبی‌ ها» را با هم بررسی‌ بکنیم و بعد از این بیان و «طرح مسئله» ببینیم که آیا واقعا این اصطلاح «ملّی‌ مذهبی‌» اصطلاحی است «پر از ابهام» یا «خالی‌ از ابهام» و یا اصطلاحی «دمکرات» یا «غیر دمکرات»

«مینیمالیسم نیز فلسفه زندگی است. مینیمالیستی بودن عبارت است از اتخاذ یک سبک نگاه و زندگی ساده، «نه بر اساس انکار، بلکه بر اساس کمتر بودن بیشتر ها»، یعنی جستجوی تنها چیزهایی که عمداً انتخاب میشوند، زیرا مفید هستند . این فلسفه ریشه های بسیار باستانی دارد، که توسط همه استادانتاریخی، از بودا گرفته تا عیسی تا سنت فرانسیس، تا گاندی».

 بررسیِ کوتاهِ دو واژهِ «ملّی‌» و «مذهبی»

یک - واژهً "مذهب" به معنی‌: روش.....، یعنی‌ طریق و موردی که انسان در آن و بر اساس آن عمل می‌کند. در اصطلاح فیلسوفان، روش عبارت است از مجموعه عقاید و نظریات فلسفی‌، به نحوی که با یکدیگر ارتباط منطقی‌ داشته باشند و به موجب این ارتباطات منطقی‌، یک وحدت اندامی منسجم و سازگار داشته باشند. این روش اعم از نظریه است و چه بسا صاحبان روش ها، نظریات و آرا خود را بدون اینکه آنها را با شرایط واقعی‌ بطور کامل منطبق کنند، به تعدادی از اصول و مبادی باز گردانند.
دو - واژهِ «ملّی‌» که از کلمهٔ ملت گرفته شده، و ملت هم به معنی‌: مجموعه کیش و آئین، و فرهنگ مردم یک کشور و شهروندِ یک دولت. واژهِ ملّی‌، به معنی‌ اقتدار و توانی‌ یک ملت هم در جامعه به ثبت رسیده، بنا بر این یک فرد «ملّی‌» به اقتدار ملت و کیش و آئین، و تاریخ و فرهنگ کشور خویش باور دارد، و آن را قسمتی‌ اصلی‌، و جدا ناکردنی از هویت خویش میداند.
با در نظر گرفتن این تعاریف می‌پردازیم به ابهاماتی که ترکیب این دو واژه میءتواند (در جنبهٔ سیاسی اجتماعی جامعه ایرانی‌) ایجاد کند.....
اولین و مهمترین ابهام، غیر دمکراتیک بودن اصطلاح «ملّی‌ مذهبی‌» در کشور ایران؛

برای روشنتر کردن این «ابهام» و دلیل «غیر دمکرات» بودن این اصطلاح و تلفیق، آن هم فقط بخاطر کنار هم گذاشتن این دو واژه، «ملّی‌ و مذهبی‌» از جانب یک گروه خاص! می‌بایست به دو گزینه مهم، توجه خاصی‌ بکنیم ا
الف - گزینهٔ حقوق انسانی‌ و اجتماعی، و احترام متقابل به اقلیت ها؛
ب - گزینهٔ تاریخی‌ و جغرافیایی و فرهنگی‌ مذاهب و باورهای متفاوتِ موجود در ایران.

برای آشنایی بیشتر با این چالش‌های ما ناگزیریم که به تاریخ این دیار کهن نگاهی‌ عمیق بیاندازیم و با مشاهده‌ایی عمیق به تاریخ ملتی بزرگ، از کورش کبیرش گرفته تا بحال یعنی این استبداد جمهوری اسلامی کنونی، ملت ایران (نه قدرتِ‌حاکم!)، بدون کوچکترین ابهامی، همیشه و با استمراری تاریخی نشان داده و همیشه خواستار احترام به مذاهب و آئین مختلف بوده و می باشد، پس بنا بر همین نگاهِ پایه‌ایی و اصولی، اولین ایراد و ابهام را در این مورد خاص را  پررنگتر کرده و روشن‌تر می گردانیم:

الف: اولین ابهام
  چگونه این گروه «ملّی‌ مذهبی‌»ها بدون رجوع به «آرا و عقاید» یک «ملت» و افکار عمومی !، نخست مذهب «اسلام را به عنوان مذهب غالب» برسمیت شناخته و خود را نماد مذهبیِ اصلی در ایران میداند!؟، یعنی‌ این گروه بدون ذکر نام یا یک «پسوند اسلامی» در معرفی خود، این اطمینان مجازی را از جامعه ایران گرفته است که ملت بزرگِ ایران، «ملّی‌ مذهبی‌‌ها» را «بدون‌چون‌و‌چرا مسلمان برداشت کرده» و فقط مسلمان ها را «ملّی‌مذهبی» بشناسد نه «ملّی مذهبی های اقلیت دیکر را، و به عبارتی دیگر هیچ شکی بر اینکه نیروی‌های سیاسی «ملّی‌ مذهبی‌ ها» می‌بایست لزرم مسلمان باشند را «ملّی‌مذهبی‌های» مذاهبِ دیگر را به رسمیت نشناسند و به میانِ جامعه سیاسی خود راه ندهند. نتیجه اینکه این «خود محور بینی‌ مذهبی» اسلامی آشکارا از تبعیضِ برتر بودن به مذاهبِ دیگر سخن میگوید و ناپایدار است .

«در این صورت و بر همین اساس روشِ و نگاهِ «تحمیل‌گرانه» و با همین استدلال ساده،.. به رسمیت شناختن مذهب «اسلام» که فقط بخاطر «کمیت» (پیروانش) از مذاهب دیگر جلو تر است و رتبه اول را به خود اختصاص داده است نه دمکراتیک است و نه با حقوق شهروندی مطابقت دارد.»
شکی نیست که این برداشت و برخورد و نگاه، یک نوع نگاهِ تبعیض‌آمیز است و با اصل دموکراسی خوانایی ندارد! آیا یک ارمنی معتقد به مذهبش و ایران دوست، یک یهودی معتقد به مذهبش و ایران دوست، یک زرتشتی معتقد به مذهبش، و ایران دوست، «ملّی‌ و مذهبی‌» نیستند!؟ 
چرا  و بر مبنای چه اصول‌حقوقی، می‌بایست این گروهِ سیاسی  تلفیقی «ملّی مذهبی» را  (که در هر صورت تلفیقی ناپایدار است) برگزیند که آگاهانه و یا ناخود‌آگا‌ه  برداشتی ناپایدار را در جامعه سیاسی جا بیاندازد و «ملّی مذهبی های مذاهبِ اقلیتیِ دیگر را نادیده گرفته و تضعیف بکند!؟ چرا؟
چرا  و چگونه یک گروه روشنفکر «مسلمان» بدون توضیحات روشن، از حق و حقوق یک ملت، بدون در نظر گرفتن، کلید اخلاقی‌، و حقوقی، اصطلاح و تلفیقِ «ملّی‌ مذهبی‌» را برای خود مصادره کرده است!؟... و آن را در کشورِ ایران جا انداخته، تا جایی که اگر گفته شود «ملّی مذهبی»، منظور همگان «ملّی مذهبی های» مسلمانان باشد و بس، نه بیانگرِ «ملّی مذهبی»های مذاهبِ در اقلیتِ دیگر در ایران.
  «آیا این روش با اصل دموکراسی خوانایی دارد!؟ مسلما، پاسخ منفی‌ست»
آیا ملی‌ مذهبی‌‌های اقلیت هی مذهبی می توانند از این اصطلاح و تلفیق استفاده بکنند، در جای که گروه مسلمان «ملّی‌ مذهبی‌» آنرا برای خود در جامعه جا انداخته و مصادره کرده‌اند؟ 
صحبت، صحبت حق و حقوق انسانی‌ بدون تبعیض می‌باشد، شاید کسی‌ بگوید آنها نخستین گروهی هستند که این «تلفیق» را انتخاب کرده‌اند! پاسخ به این پرسشکنندگان این است:
در مقولهٔ «حق و حقوقِ انسانی» تقدّم و تأخر جای ندارد، و باز پاسخ روشنتر این است: چه گروه مسلمان، و چه گروه اقلیت‌های مذهبی‌ دیگر، نمی‌توانند فقط از این اصطلاح (ملّی‌ مذهبی‌) استفاده کنند بدون پسوند دیگری که مشخصهٔ آن مذهب باشد، یا بدون توضیحات کامل و بسنده.... این «اصطلاح و تلقیق» با حق و حقوقِ یک شهروند «ملّی‌ مذهبی‌»، امتا از مذهب اقلیت سازگاری ندارد.
ملی‌ مذهبی‌‌های مسلمان ادعا می‌کنند که در همین اسلام موجود حق و حقوق اقلیت های مذهبی محفوظ است اما می بایست چشم و گوششان را باز بکنند و به خود آیند و فکری برای این «اصطلاح و تلفیق ناپایدار» تبعیض آمیز و مبهم و بی‌ در و پیکر بکنند.

ب‌: دومین ابهام 
واقعاً پشت این واژه  ''ملّی مذهبی'' چه کسانی خوابیده اند،  و چهرهای حقیقی انها کجاست!؟ و ایا  همه انها بجز معدود کسانی، قابل شناسای هستند!؟ یا واقعاً یک جعبه اسرار آمیزند!؟

البته این تلفیق و اصطلاح «ملی مذهبی»، جدا از بی‌ احترامیِ کامل به اقلیت‌های مذهبی‌، حتی می تواند برای خود ''ملّی مذهبی‌ها''  هم  ایجاد ابهام و مشکلات درونی بکند،  (که با داده های موجود  مشکل ایجاد کرده و بدونِ شک در آینده هم ابهام و مشکل ایجاد خواهد کرد) چون دقیقا این «جعبه اسرارآمیزِ» فاقد یک ساختار و یک  چهارچوب است و  واقعا «بی‌ در و پیکر» است، که مشکل دومی‌ و اساسی‌ می‌باشد، بطوری که برای مثال، در سایت "ملی‌ مذهبی‌"‌های خارج از کشور، که تاریخِ تأسیس آن نامعلوم است، بدون معرفی‌ مسئولین، و بدون حتی یک آدرس ایمیل ساده معمولی‌ و امکان ارتباط با آنها. شما خود می‌توانید به این سایت مراجعه بکنید، و قضاوت بکنید ! قسمت زیادی از سایت اصلا کار نمی کند! از خوانندگان خود میخواهند که به آنها یاری فکری بدهند و با آنها تماس بگیرند! اما چطور!  روشن نیست!
گویا برای آنها کافیست که فقط در ظاهر و «فرم» به عنوان یک سایت «ملّی‌ مذهبی‌» حضور داشته باشند و بس، همانطور در داخل ایران هم، می بایست از هفت خان رستم بگذری، اگر بخواهی از هویتِ این نیروی مدعیِ "ملّی‌ مذهبی‌" چیزی سر در بیاوری! چون برداشت هایشان بسیار متفاوت است، مخصوصاً در این اواخر. راهی‌ست سر در گم! 
وقتی وارد این سایت می شوی، قبل از رسیدن به پاسخی در رابطه با مالکین این "چیستان سایتِ" "ملی‌ مذهبی‌"‌ها به هیچستان میرسی‌!
در صفحهٔ اول این سایتِ ظاهرا «بی صاحب!» (که اسم و نام و نشانی از والدینِ آن ذکر نشده)، در قسمتِ بالای صفحه، عکس‌های مصدق، علی‌ شریعتی‌، طالقانی، و بازرگان مشاهده می‌شوند، که هر کدام از آنها عملا نمادِ جریان «فلسفی سیاسی خاصِ» خود می باشند و متفاوت از هم، اما اینجا در کنارِ هم  زیر این تلفق ابهام برانگیز «ملّی‌ مذهبی‌» در یکدگر ترکیب و تحمیل شده‌اند! تا جای که مخاطب نمی‌تواند تصور آن را بکند که با چنین ملغمه‌ای سردرگم و ابهامبرانگیز، که هضم "ترکیبی" آن در «فرم و محتوا» دشوار می‌نماید، چه باید بکند.   (http://www.mellimazhabi.org/)
در نوشته بعدی سعی‌ بر باز گشایی بیشتر مطلب "ملی‌ مذهبی‌"‌ها خواهم کرد ، و همانطور که گفته بودم، این نوشته فقط باب مطرح کردن یک سئوال می باشد و بس!
e-mail: esmailloumasud@gmail.com
مسعود اسماعیل لو

هدفِ ما چیست ؟ ادامهِ « ضد فرهنگِ روضه خوانی و ذکر مصیبت»، یا جستجوی « چه باید کرد ها» ؟

مسلما این شبکه های اجتماعی به هرکدام از ما این امکانات را داده و میدهد که در رابطه با مسائل سیاسی و اجتماعی ایران و جهان با انگیزه های متفاو...