زبانِ بیان ملی ایرانیان: ابزارِ همگرایی، حافظهِ فرهنگی و معماریِ گوش دادن. چارچوب نظری و کاربردها – مسعود اسماعیلو
چکیده
«زبانِ بیان ملی» ایرانیان مفهومی فراتر از صرف زبان یا گویش است؛ این زبان، مجموعهای از سبک، لحن، نمادها، حافظه تاریخی و معماری احساسی–عقلی است که در طول قرون شکل گرفته و توانسته در بزنگاههای سرنوشتساز ملت ایران را به هم پیوند دهد. هدف این مقاله، تبیین چارچوب نظری این زبان و بررسی ویژگیهای کلیدی آن است تا نشان دهد چگونه میتوان از آن هم در شرایط گذار از استبداد و هم در فرآیند ایرانسازی بهره برد.
در فضای سیاسی و اجتماعی ایران معاصر، بحران اعتماد و گسست ارتباطی میان نیروهای سیاسی و اقشار جامعه، ضرورت «بازتعریف زبان سیاسی» را آشکار کرده است. این مقاله با تکیه بر نظریههای ارتباطی (هابِرمَس، اندرسون) و نمونههای تاریخی (نهضت مشروطه، جنبش گاندی، گذار آفریقای جنوبی)، مفهوم «زبانِ بیان ملی ایرانیان» را بهعنوان ابزاری برای «همگرایی ملّی» و حفظ وجدان تاریخی بررسی میکند. تمرکز مقاله بر ویژگیهای احساسی و شناختی این زبان و نقش آن در جذب مخاطب، ایجاد حس تعلق، و هدایت گفتمان ملی است.
۱. مقدمه: بحرانِ «زبانِ بیان» و «بیانیهزدگی»
در دهههای اخیر، زبان سیاسی ایران عمدتاً در دو قالب افراطی ظاهر شده است:
۱. زبان تقابلی و هیجانی که بیشتر به قطبیسازی میانجامد تا همگرایی پایدار؛
۲. زبان تکنوکراتیک و خشک که فاقد جذابیت و توان اثرگذاری احساسی است.
این وضعیت، بهویژه در قالب پدیدهای که میتوانم آن را «بیانیهزدگی» بنامم، سبب شده بسیاری از متون سیاسی – حتی با نیت خیرخواهانه – اثرگذاری ملی و پایدار خود را از دست بدهند. (امیدوارم در آینده، مفصل و جداگانه به تعریف «زبان بیان و سبک» بپردازم)
در چنین شرایطی، «زبانِ بیان ملّی» بهعنوان یک «سبکِ معمارگونهِ» ارتباطی، نه تنها شکافهای موجود را کاهش میدهد، بلکه میتواند «نقش ستونِ فقراتِ معماریِ گفتوگویِ ملّی را ایفا کند». حال فراموش نکنیم و بیاد بیآوریم که تاریخ ایران، چه در روزگار شکوه تمدن و چه در دوران بحران، گواهی بر قدرت «زبانِ بیان ملّی» بهعنوان ابزاری برای همگرایی است.« از خطبههای کوروش بزرگ که بر لوحها نقش بست تا اشعار حافظ و فردوسی، از پیامهای نهضت مشروطه تا فراخوانهای آزادیخواهانه دوران معاصر، زبانِ بیان ملّی همیشه نقشی فراتر از ارتباط صرف ایفا کرده است».
با این حال، در دهههای اخیر،« آشفتگیهای زبانی» و ظهور «بیانیهزدگی» در سیاست معاصر ایران، این سرمایه گرانبها را به حاشیه رانده است. «بیانیههایی که بیشتر بر واکنشهای لحظهای و رقابتهای جناحی استوارند»، نه بر یک «بیانِ ملّیِ شمولگرا». این مقاله تلاش میکند «چارچوب نظری زبان بیان ملّی ایرانیان» را بازسازی و بازتعریف کند.
۲. چارچوب نظری
یورگن هابرماس آلمانی، در نظریه کنش ارتباطی، زبان را بستر شکلگیری «تفاهم جمعی» میداند و بر «گفتمان فراگیر» بهعنوان راهی برای حل بحرانهای اجتماعی تأکید میکند.
بندیکت اندرسون نیز در نظریه «ملت بهعنوان جماعت خیالی» نشان میدهد که زبان مشترک چگونه در شکلگیری هویت ملی نقش بنیادین دارد».
در تاریخ ایران، نهضت مشروطه (۱۲۸۵) نمونهای درخشان از این فرآیند است؛ روزنامههای آن دوران، با زبانی آمیخته به استعارههای فرهنگی و حافظه تاریخی، توانستند اقشار مختلف را در یک گفتوگوی ملی گرد آورند. نمونه مشابه را میتوان در نامههای گاندی به ملت هند، یا در «زبان آشتی» نلسون ماندلا پس از پایان آپارتاید یافت.
مبنای این پژوهش بر سه حوزه علمی استوار است:«نظریه ارتباطات بینفرهنگی» (Edward T. Hall, 1976) که بر «نقش زمینههای فرهنگی در فهم پیام» تأکید میکند. (ادوارد توئیچل هال (وبستر گرووز، ۱۶ مه ۱۹۱۴ – سانتافه، ۲۰ ژوئیه ۲۰۰۹) انسانشناس آمریکایی)
«روانشناسی اجتماعی هویت جمعی» (Tajfel & Turner, 1979) که «زبان را عامل مهم در شکلگیری حس «ما» میداند». (هنری تاجفل و جان ترنر روانشناس اجتماعی برتانیایی)
«تحلیل گفتمان تاریخی» (Fairclough, 1992) که نشان میدهد «چگونه الگوهای زبانی در طول زمان بر ساختارهای قدرت و مقاومت اثر میگذارند». (نورمن فرکلاف انگلیسی زبان شناس)
در این چارچوب، «زبان بیان ملی ایرانیان» نه صرفاً ابزاری ارتباطی، بلکه یک «زبان–سبک» است که حامل حافظه فرهنگی، نمادها و ریتم خاص خود است.
۳. «ویژگیهای کلیدی زبانِ بیان ملی ایرانیان»
۳.۱. شمولگرایی زبانی
این «زبانِ بیان»، مرزهای قومیت، مذهب و طبقه را درمینوردد و همه ایرانیان را مخاطب خود قرار میدهد. نمونه تاریخی آن را میتوان در «بیانیههای نهضت ملیشدن نفت» مشاهده کرد که هم روستایی و هم شهری، هم مذهبی و هم سکولار را در یک گفتمان ملی گرد آورد.
۳.۲. ارجاع به حافظه فرهنگی
«زبان بیان ملی» با «خاطرات جمعی پیوند دارد»: اشاره به شاهنامه، نوروز، یا نمادهای اساطیری مانند نیلوفر و خورشید، پیامی را در بستری عاطفی منتقل میکند که قدرت آن از هر استدلال منطقی فراتر است. این حافظه، ستون فقرات مشروعیت و مقبولیت این زبان است.
۳.۳. ریتم و موسیقی کلام
نه به معنای وزن شعری صرف، بلکه به معنای آهنگ و ضرباهنگی که با روان و گوش مخاطب هماهنگ است. خطابههای مصدق یا نطقهای مشروطهخواهان نشان میدهد که چگونه موسیقی کلام میتواند پیام را ماندگار کند.
۳.۴. معماری گوش دادن
این ویژگی، نقطه تمایز مهمی است. زبان بیان ملی «فقط گفتن» نیست، بلکه فضایی «معماریشده برای شنیده شدن» نیز میسازد. این معماری، بر پایه احترام به مخاطب، پذیرش تفاوتها و ایجاد حس مشارکت شکل میگیرد.
۳.۵. جهتگیری آیندهمحور
در کنار احترام به گذشته، این زبان چشمانداز آینده را ترسیم میکند. در شرایط گذار از استبداد، چنین زبانی نهتنها راه را برای آزادی باز میکند، بلکه مسیر ساختن آیندهای پایدار را نیز نشان میدهد. این ویژگی اهمیت ویژهای دارد، زیرا پس از فروپاشی استبداد، جامعه نیازمند زبانی است که از دل بحران، «توان همگرایی و سازندگی داشته باشد».
۴. کاربردها در شرایط گذار و پس از گذار
در شرایط گذار، این «زبانِ بیان میتواند با ایجاد گفتمان ملی مشترک، از خطر فروپاشی انسجام اجتماعی جلوگیری کند». پس از گذار نیز، «زبان بیان ملی بهعنوان ابزاری ایرانساز، نقش هماهنگکننده میان گروههای متنوع را ایفا خواهد کرد».
برای نمونه، تجربه آفریقای جنوبی پس از آپارتاید نشان داد که داشتن «یک زبان مشترک آشتیجویانه و آیندهنگر»، چگونه میتواند کشور را از چرخه خشونت نجات دهد. ایران نیز در آینده به چنین زبانی نیاز خواهد داشت.
۵. نتیجهگیری
«زبانِ بیان ملی ایرانیان»، میراثی زنده و ابزاری راهبردی برای عبور از بحرانهاست. این زبان، اگر با پنج ویژگی کلیدی یادشده تقویت شود، میتواند هم در لحظههای سرنوشتساز ملی و هم در دوران بازسازی پس از گذار، به همراه هنر، نقشآفرینی کند.
همگرایی، اثری آرامبخش از مهدی اسماعیلو. برای مشاهده بهتر روی آن کلیک کنید
«در شرایطی که فضای سیاسی امروز ایران گرفتار پراکندگی و رقابتهای فرسایشی است، بازسازی این زبان نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی تاریخی است».
افزوده به نتیجهگیری: پیوند زبانِ بیان ملی با آشتی ملی
شناخت و بهکارگیری زبانِ بیان ملی ایرانیان، با ویژگیهای شمولگرایی، حافظه فرهنگی، ریتم کلام، معماری گوش دادن و جهتگیری آیندهمحور، بستری ارتباطی فراهم میآورد که در آن، گروههای متنوع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میتوانند خود را بخشی از یک گفتوگوی ملی بدانند. این زبان نهتنها تنشها را کاهش میدهد، بلکه با ایجاد «حس مشترک ما»، شرایط روانی و اجتماعی لازم برای «آشتی ملی» را نیز مهیا میکند.
از منظر نظریههای ارتباطات بینفرهنگی، وجود یک زبان مشترک که «قابلیت ترجمهی عاطفی–فرهنگی» داشته باشد،« احتمال موفقیت پروژههای آشتی ملی را بهشدت افزایش میدهد». به بیان دیگر، آشتی ملی نه صرفاً نتیجه یک توافق سیاسی، «بلکه محصول یک فرآیند ارتباطی–فرهنگی است که زبانِ بیان ملّی موتور محرکه آن محسوب میشود».
به همین دلیل، در شرایط گذار از استبداد، هر طرحی که بدون توجه به این زبان اجرا شود، با خطر تکرار چرخههای تاریخی شکست روبهروست. برعکس، با شناخت و نهادینه کردن این زبان، میتوان امید داشت که آشتی ملی از یک شعار یا آرزو، به یک فرآیند عملی و پایدار تبدیل شود.
پیوند بین زبانِ بیان ملی و آشتی ملی نهتنها قابل استدلال است، بلکه میتواند از نظر علمی و کاربردی بسیار قویتر هم بگردد.
همگرایی: اثرِ نویددهنده رنگینکمان همگرایی پایدار از مهدی اسماعیلو. برای مشاهده بهتر روی آن کلیک کنید
حسِ پایانی
گر که فکری در سری دمساز شد،
جوهرِ انسانی اش اَنگيزه پرواز شد،
با نگاهِ مانگارِ واژهِ «پندار نیک»
گر صدایی ساز شد،
شور و شوقِ شعر، در بطنِ صدا، اَنگيزه آواز شد،
با نگاهِ مانگارِ واژهِ «گفتار نیک»
گر که از بن خانهِ ایران زمین با خشتِ جان هم ساز شد ،
هم دلی و همزبانی در عمل انگیزهِ آغاز شد،
با نگاهِ مانگارِ واژهِ «کردارنیک»
وانگه از ایران ندایی میرسد،
روزِ خوبِ همدلی وهمصدایی میرسد،
میوه کالِ رهایی عاقبت بر شاخه های« این درختِ نونهالِ همگرایی» میرسد
عاقبت روز رهایی میرسد
روزِ خوبَ همگرایی میرسد
مسعود اسماعیلو – سروده، مارس ۲۰۱۴ میلادی برای نهاد مدنی ِ «همگرایی ملّی ِ پایدار ایرانیان»
نکاره – نهاد مدنی «همگرایی پایدار ایرانیان» ۲۰۱۴ میلادی
——-
مسعود اسماعیلو- مارس ۱۵آگوست ۲۰۲۵ میلادی- ۲۴ مرداد خورشیدی
ارجاعاتFairclough, N. (1992). Discourse and Social Change. Cambridge: Polity Press.
Hall, E. T. (1976). Beyond Culture. Anchor Books.
Tajfel, H., & Turner, J. C. (1979). “An integrative theory of intergroup conflict.” In W. G. Austin & S. Worchel (Eds.), The social psychology of intergroup relations. Brooks/Cole.
Foran, J. (1993). Fragile Resistance: Social Transformation in Iran from 1500 to the Revolution. Boulder: Westview Press.
مسعود اسماعیلو – ۱۵ آگوست ۲۰۲۵ میلادی، مطابق ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ خورشیدی
esmailloumasud@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر