بکوشیم تا رنجها کم کنیم
دلِ غمگنان شاد و بیغم کنیم
بسازید و از داد باشید شاد
تن آسان و ازکین نگیرید یاد
کسی باشد از بخت پیروز و شاد
که باشد همیشه دلش پر ز داد
شود آن زمان بر دل ما درست
که از کینه دلها بخواهیم شست
سخنهای دیرینه یاد آورید
به گفتار لب را به داد آورید
مدار ایچ اندیشهیِ بد به دل
همه شادی آرای و غم برگُسل
بیا تا همه دستِ نیکی بریم
جهانِ جهان را به بد نسپریم
همه ساله پیروز بادی و شاد
سرت پر ز دانش، دلت پر ز داد
سُراینده باش و فزاینده باش
شب و روز با رامش خنده باش
کنون خورد باید میِ خوشگوار
که می بوی مُشک آید از جویبار
"نگاه من" خود گویای یک اعتراف است که، نگاهیست محدود به "شناخت و آگاهئ من"، و این به آن معنی میباشد، که "من" هم میتوانم در هر موردی "اشتباه" بکنم، اما "نگاه من" تواناییهایی هم دارد که بر گرفته شده از "بودنم"و ''دانستنیهایم'' و"باور هایم" ، مخصوصا «داده ها» و به انسان و یگانه هستیِ هوشمندِ زیبا و شور انگیز و مبارزه برای آزادی خانه خودم، خانه پدری و مادریم ایران. "تلاش" در راه رسیدن به "استقلال" و "آزادی" را شیرین تر و گواراتر از "بهره مندی از آن" میدانم. به آشتی و همگرایی ملّی باورمندم
۱۳۹۰ شهریور ۸, سهشنبه
حکیم بزرگ، ابوالقاسم فردوسی: به گفتار لب را به داد آورید
برای مشاهده بهتر روی عکس کلیک کنید
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
تو خاتونِ تمامِ دردهایی، تو خاتونِ تمامِ رنگهایی نجیب و با شکوه و حیرت آور تو خاتونِ تمامِ قصه هایی زن، زندگی، آزادی
-
برای مشاهدهٔ بهتر روی عکس کلیک کنید -------- به هر جا که هستید خروش آورید جهنده جهان را به جوش آورید همه یک به یک مهربانی کنید ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر