۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۳, جمعه

تحریم انتخابات ـ خود شکنی تا به کجا!؟ من بس کنم، و ما بس کنیم


خود شکنی تا به کجا!؟ بس کنم، بس کنیم
برای مشاهده بهتر روی تصویر کلیک کنید

۱ نظر:

  1. انتخـابـات دگـر، بـار دگـر در راه است
    خلق را وعده پوچ سر خرمن بدهید


    پســران عزبــی را کــه مجـرد هستنـــد
    همه را یک شبه با سازودُهُل زن بدهید


    بــه مدیــران ادارات کلیـــدی ، اسفنــــد
    غیر پاداش کلان یک دوسه تا وَن بدهید
    وَ بـه افـرادِ مـوثـر سنـدِ بـاغ و زمیـن
    در محل ِ خفنـی از طرف مـن بدهیــد


    به زنان تا که بیایند و به ما رای دهند
    قـول آزادی ِ کوتاهــی ِ دامــن بدهیــــد

    به لولو هم بنويسيد ممه را پس بدهد
    وسپس وعده پوچ سرخرمن بدهيد


    گرگ را وعده ی میش وبه خران وعده ی کاه
    جـوجـه ها را الکــــی وعــده ی ارزن بدهیـــد


    گر چه موجودی ِ صندوق تمام است ولی
    به رعیت کوپن ِ شکر و روغـن بدهیــــد


    خانه در مملکت ارزان شد و باید پس از این
    به جهــان وعـده ی ارزانی ِ مسکـن بـدهیـــد


    الکی تــوی ِ سخنرانـی تــان در سیمــــا
    وعـده ی کنتـرل قیمــتِ آهــن بــدهیــــد
    یا به اموات علی رغم گرانی ِ قبــور
    قول ِ کمتر شدن ِ قیمتِ مدفـن بدهیـــد
    تا که تاثیـر کنــد صحبتتــان بیـن ِ عــوام
    وعده ها را همه با واژه ی شرعا" بدهید


    الغرض کار ندارم که چطـوری ، لیکن
    تا زمان ِ همه پرسی ،همه کلا" بدهیـد


    خشتکش پاره شد و احمد ِ طناز نوشت
    به طرف حداقل یک نخ و سـوزن بدهید



    پاسخحذف

  تو خاتونِ تمامِ درد‌هایی، تو خاتونِ تمامِ رنگ‌هایی نجیب و با شکوه و حیرت آور تو خاتونِ تمامِ قصه هایی زن، زندگی، آزادی