۱۳۹۲ خرداد ۲۹, چهارشنبه

ملت ایران دست به یک جراحی خطرناک زده است، سد کارش نشویم

اگر در این راه نمیتوانیم کمکی بکنیم،  حداقل مانع ان هم نشویم
شخصاً اعتقاد داشتم و دارم که با یک تحریم همگانی میتوانستیم خیلی زودتر این رژیم را وادار به عقب نشینی خیلی خیلی اساسی و مهم بکنیم وبه یک پیروزی اساسی دست پیدا کنیم…امّا و امّا…..، بعد از این تجربه انتخابات (انتصابات ۸ نفره) آخری ۹۲، و بعد از عقب نشینی بی سابقه دیکتاتور! و بعد از ۱۶ سال تجربه تلخ و شیپور کوش کر کن دروغینِ اصلاحاتِ  ََدرون استبدادیََ، شخص من به این نتیجه رسیدم که ما به عنوان اپوزیسیون  نتوانستیم و نمیتوانیم ملت ایران را متقاعد به تحریم  همگانی بکنیم (هر چند که در استبداد تحریم همگانی فعال در تئوری راه حل عملی میباشد)چون  با واقعیات جامعه ایران فاصله داریم و یا حداقل به راه حل و یک ََتئوری علمی و جامعه شناسیًً بسنده میکنیم که : اگر این کنیم…چنین میشود... و....همین …این… میشود … که.. مشاهده میکنی!… بنابراین میبایست در این مورد خود را بسیار  نقد کنیم، (هر چند  که واقعاً طرح پیشنهادی ما طرحی کاملاً عملی  بود و هنور هم میباشد) ، شاید فقط برای ما غربت زده گان خارج از کشور که طعم ازادی های نسبی را چشیده ایم، اما ما از یک ملت استبداد زده و زیز سلطه استبداد داخلی و خارجی و  با این تاریخی طولانی استبدادی میخواهیم که، خیلی سریع انها از تئوری دست به عمل  بزنند (بدون در نظر گرفتن خشونتهای فراگیر رفتاری و کرداری ومتاسفانه فکری) و از انها میخواهیم که این  جراحی را انطور که ما میخواهیم انجام دهند!…ولی در عمل این درخواست ما و این کار عملاً در مرحله عمل به اجماع نمیرسد و نخواهد رسید و این راه حل همگانی نمی شود و ما مسلماً در این شرایط، در طرح و دعوت به عمل ملت و همگانی کردن راه حلمان شکست میخوریم چنانچه خورده ایم و به روشنی دیدیم که  عملاً مردم ما چون این راه حل را(بخاطر دلایل متفاوت) بخوبی ندیدند و نفهمیدند!، نه خواستند و نه توانستند دست به تحریم همگانی بزنند و این ناشی از علاعم استبداد زدگی انها هم هست، (چون علماً و عملاً این راه حل پیشنهادی ما راه حلی عملی هم بود و شدنی هم بود)، ولی  از انجا که ما با جامعه  فاصله بسیار داشته و داریم و این استبداد هم در این سالها توانسته حتی بیشتر از رژیم های  گذشته ََخود باوریََ  را در مردم بشکند!  مثلاً در جایی که  میبینیم که کسانی مثل رفسنجانی (پایهای اصلیاستبداد) میتوانند طرفداران زیادی پیداکنند! و حتی ایجاد موج هم  بکنندو وقتی ملتی هنوز به حرف یک وسط باز حرفه ای (شکست خوره در تئوری و در عمل) مثل خاتمی گوش میدهند!( که جای تعمق دارد!)….بنابر این میبایست با نقد خود هم شروع کنیم و به دنبال فقط مقصر نگردیم… هر چند که میبایست که در  راه امانت داری ، اصول اخلاقی، راستی ، مبارزه سالم، همیشه استوار بوده و با استقلال کامل عمل کرده و بکنیم….ولی همانطور  میبایست فقط به این راه حل پیشنهادی خود بسنده نکنیم و به راه حل های دیگری هم بیاندیشیم و باور داشته باشیم که راه حل های دیگری هم میتواند کارساز باشد، (که جامعه هر چند با سختی و ناخالصی در جلوی پای ما میگذارد انهم بخاطر  ناچاری و فقط برای ادامه زیست جامعه…) البته بدون زیر پا گذاشتن اصول و ارزشهایمان و اخلاقمان و حرمت های انسانیمان….
.در این اخرین انتخابات ۹۲ ملت ایران ، مخصوصاً ََوجدان عمومیََ ملت ایران نشان داد که وقتی با یک معضل اجتمای روبرو میشود، از طرفی- الف- ََآزادی خواهیََ و از طرفی -ب- بیماری ََاستبدادزدگیََ  و ََناباوری به خودََ و جامعه..
همین وجدان عمومی جامعه به این میرسد که ناچاراً این دو را میبایست با هم بیامیزد! و این کار عملاًاتفاق افتاد، یعنی از طرفی ازادی خواهی و از طرف دیگر حرمت نگاه نداشتن اخلاق، به عنوان مثال  طرفداری از کسی مثل رفسنجانی ، در جایی که این جامعه جوان در هر صورت و در این شرایط سخت ، دست به یک جراحی میزند انهم با ریسک بالا و بدست خود،  و امیدوار و خواهان یک فرایند نسبتاً امیدوارکننده میباشد، تا  شاید (انهم شاید) سلامت خود را بدست بیاورد، چون دگر به تصور خود( چه درست و چه غلط)، دیگر راهی  را در پیش پای خود نمی بیند.
 این راه حل پیشنهادی از طرف خود مردم، اگر میخواهد بر مشکلات استبدازدگی  برتری جوید و پیروز شود ناگزیر میبایست با این واقعیت کنونی دست و پنجه نرم کند و یک اپوزیسیون سالم که چنین همنیست) نمیتواند فقط نظاره گر باشد..( البته در جای دیگر میبایست برسی کرد که چرا اپوزیسیون داخل و خارج واقعاً عقیم شده اند و توانایی ارائه راه حلی برای جامعه را ندارند و عموماً اپوزیسیون عکس العملی میباشند و فقط بعد از عمل کمی  بخود میجنبند) اگر این اپوزیسیون  واقعاً ادعا دارد که میخواهد راه حل ارائه کند و یا حداقل به وجدان عمومی کمکی برساند برای رهایی از استبداد، میبایست بعد از معاینه، راه مداوا ( و احتمالاً یک جراحی ) راه خیلی روشن ارائه دهد نه در بیرون جامعه مریض ایران ، بلکه در داخل این جامعه مریض استبدادزده، و با ابزاری که در درون جامعه کنونی ما وجود داد با در نظر گرفتن واقعیت ها،( نه لزماً قبول این واقعیت ها).
  ما مشاهده کردیم که وجدان عمومی برای گذار از استبداد از مهره های استبدادی، از اشخاص و مهره ها ی اصلی  این رژیم  ََاستفاده ابزاریََ هم میکند، واگر لازم دید رحمی هم به این مهره ها  و اشخاص هم نمیکند و از انها میگذرد ، برای بدست اوردن سلامت اجتماعی، و همین استفاده ابزاری برای کسانی مثل ما که پایبند به اخلاق سیاسی هستند ایجاد مشکل میکند و اگر دوستداران اخلاق سیاسی این را به پای بد اخلاقی تمام افراد جامعه بگذارند، به نظر من در اشتباه هستند…مثل این میماند که در حین یک جراحی بخواهیم تمام سلولهای سالم را از سلولهای مریض و آلوده جداکنیم…. شاید یک روز این  کار شدنی باشد ومیدانیم که در تئوری این کار شدنی است، اما با ابزار واقعی درونی جامعه ایرانی اگر بخواهیم این کار را بکنیم، احتمال مرگ مریض بیشتر میشود، چون این جراحی بسیار طولانی میشود، انهم با ابزارهایی که در داخل ایران در دسترس میباشد، پس بنابر این مسئله ََنسبیّتََ اینجا کار ساز میشود، هر چند که  در ایده ال های خود ََتمامیت خواهََ باشیم ولی در واقعیت نمیتواند چنین باشد….
 بنا بر این میبایست عمل جراحی یک جامعه (که جراحش خود جامعه میباشد) فقط به کمک راه حل های نسبی امکان پذیر بشود، (نه راه حل های مطلق  ان هم فقط در تئوری…) اگر اپوزیسیون بخواهد جراح باشد اول میبایست جامعه مریض را متقاعد کند که دکتر و جراح خوبیست که متاسفانه واقعاً چنین نیست، تازه اضافه هم بکنم که این اپوزیسیون مریض بیچاره خود احتیاج به درمان و جراحی دارد، چه برسد که جراحی کند!!…. بنابر این ما میبایست ب حکم اخلاق  به این تصمیم ََخود جراحیََِ جامعه (که تصمیم خودش را گرفته) کمک بکنیم اگر کمکی از ما بر میاید!، ومیبایست با همان ابزارهایی که در  جامعه یافت میشود بتوانیم کمک بیشتری بکنیم که این جامعه سلامت خود را در یابد والبته به موازاتان تبلیغ راه دارمان خود  را هم بکنیم و چرا که نه)…فکر نکنم که اگر از طرف ما راه حلی شدنی پیشنهاد بشود، این جامعهُ مریض بدبختمان قدر ان را نداند!…و  اخر کلام اینکه فقط نظاره گر این جراحی مشکل نباشیم اگر سلامت مریض را خواهانیم، حتی اگر جامعه بی اعتنای بکند به راه حل خوبی که ما پیشنهاد کرده بودیم،که بعید است و میباست فهمید چرا!) میبایست همواره برای سلامتش کوشا باشیم… پس برای حفظ جان این ََمریض ایرانََ کوشا باشیم با دادن راه حل های عملی و واقعگرایانه سازنده و نقد های سازنده و پایبند به اخلاق و ارزشهایمان، بدون هیچ سانسور……… و اگر هم واقعاً جایی حس کردیم که نمیشود به این جراحی کمک کرد، و  نمی خواهیم شریک جرم بشویم… کنار بکشیم ولی حداقل سد راه این جراحی خطیر که شانش بردش هم زیاد نیست نشویم و به نیت بازیافت سلامتیش حداقل دعا بکنیم..
دوستان بخاطر غلطهای احتمالی املائئ  و غیره…مرا ببخشید با عجله و کمی وقت ودر حال مسافرت و حرکت،..بیشتر از اینم مقدورم نیست  انهم بدون وسیله تایپ فارسی….


مسعود اسماعیلو




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

  تو خاتونِ تمامِ درد‌هایی، تو خاتونِ تمامِ رنگ‌هایی نجیب و با شکوه و حیرت آور تو خاتونِ تمامِ قصه هایی زن، زندگی، آزادی